ای جهانی پر از حکایت تو


گه ز شکر و گه از شکایت تو

برگشاده به عشق و لاف زبان


خویشتن بسته در حمایت تو

ای امیری که بر سپهر جمال


آفتابست و ماه رایت تو

هست بی تحفهٔ نشاط و طرب


آنکه او نیست در حمایت تو

هر سویی تافتم عنان طلب


جز عنانیست بی عنایت تو

جان و دل را همی نهیب رسد


زین ستمهای بی نهایت تو

ای همه ساله احسن الحسنی


در صحیفهٔ جمال آیت تو

در وفا کوش با سنایی از آنک


چند روزست در ولایت تو